اول مهر، مدرسه رضازاده
این روزا برای ما روزای نسبتا سختیه .هرچند تو بخاطر بچه بودن سخت بهت نمی گذره،خونمونو عوض کردیم ولی دوماهی طول میکشه که نقل مکان کنیم بخاطر اینکه سال اول مدرسه معلمت عوض نشه از همون اول مجبوربودیم بین دوتا مدرسه دور از محله فعلیمون یکی رو انتخاب کنیم چون مدرسه رضازاده تک شیفت بود با وجود اینکه خیلی دورتر بود اونو انتخاب کردیم و هیچ سرویسی حاضر نشد این مسافت رو طی کنه.صبح ها من می برمت مدرسه و ظهر نیم ساعت مونده به تعطیلی مدرسه مادرتو می رسونم مدرسه تا باهم برگردین تقریبا روزی بیش از 25 کیلومتر رو برای مدرسه تو طی می کنیم.
هلنا و آرزوی دوچرخه
بیشتر از دو ماهه که قلک گذاشته بودی پول جمع کنی دوچرخه بخری.هدفمم از این کار این بود که اهمیت پس انداز و ارزش پول را درک کنی.
دیروز وقتی باهم رفتیم مدارک ثبت نام مدرسه رو تهیه کنیم وقتی همه چیز تکمیل شد و قرار شد فردا با مامانت برین ثبت نام کلاس اول من گفتم پول دستم نیست و شب از عابر بانک بگیرم میارم تا فردا ثبت نام کنی ولی تو اونقدر اشتیاق داشتی که سر ظهر قلکت رو پاره کردی تا هزینه ثبت نام مدرسه رو بدی.بخاطر همین شب فرداش باوجود اینکه خسته بودم و خرید دوچرخه توی برناممون نبود و از طرفی خیلی اصرار به خرید دوچرخه داشتی چون سوار دوچرخه یکی از دوستات شده بودی رفتیم و برات دوچرخه صورتی که می خواستی خریدم.
دیروز وقتی باهم رفتیم مدارک ثبت نام مدرسه رو تهیه کنیم وقتی همه چیز تکمیل شد و قرار شد فردا با مامانت برین ثبت نام کلاس اول من گفتم پول دستم نیست و شب از عابر بانک بگیرم میارم تا فردا ثبت نام کنی ولی تو اونقدر اشتیاق داشتی که سر ظهر قلکت رو پاره کردی تا هزینه ثبت نام مدرسه رو بدی.بخاطر همین شب فرداش باوجود اینکه خسته بودم و خرید دوچرخه توی برناممون نبود و از طرفی خیلی اصرار به خرید دوچرخه داشتی چون سوار دوچرخه یکی از دوستات شده بودی رفتیم و برات دوچرخه صورتی که می خواستی خریدم.